شهدا سال 63 -زندگینامه شهید احمد علی رنجبر
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۳ »
در این دنیا نگنجیدند و رفتند به روی مرگ خندیدند و رفتند آری! کبوتران شهر ما، دنیای خاکی را کوچک دیدند و برای پرواز در بیکرانه آسمانها، بال در بال ملائک انداختند و با عشق لیلی، مجنونصفت به هجرت سر نهادند. احمد که در اولین روز شهریورماه سال ۱۳۴۰ در روستای چشمه شیرین بشنه، یکی از روستاهای دورافتاده شهرستان نیریز و در میان خانوادهای...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۳ »
در این دنیا نگنجیدند و رفتند به روی مرگ خندیدند و رفتند آری! کبوتران شهر ما، دنیای خاکی را کوچک دیدند و برای پرواز در بیکرانه آسمانها، بال در بال ملائک انداختند و با عشق لیلی، مجنونصفت به هجرت سر نهادند. احمد که در اولین روز شهریورماه سال ۱۳۴۰ در روستای چشمه شیرین بشنه، یکی از روستاهای دورافتاده شهرستان نیریز و در میان خانوادهای...
شهدا سال 63 -زندگینامه شهید ذبیح الله حقیقی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۳ »
شهید در اُفق دید، جز خدا را نمیبیند و سررشته کار را جز به دست عشق نمیسپارد. ذبیحالله از عاشقانی است که در اولین روز از شهریورماه سال ۱۳۳۸ در شهرستان نیریز به دنیا آمد. گویی پدر دریافته بود که این نورسیده روزی ذبیح راه خدا خواهد شد، این بود که نام او را ذبیحالله نهاد و با عشق به خدا او را پرورد. برای کسب معرفت به دست استادان دبستان امیرکبیر محله سادات سپرد. دوره ابتدایی را...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۳ »
شهید در اُفق دید، جز خدا را نمیبیند و سررشته کار را جز به دست عشق نمیسپارد. ذبیحالله از عاشقانی است که در اولین روز از شهریورماه سال ۱۳۳۸ در شهرستان نیریز به دنیا آمد. گویی پدر دریافته بود که این نورسیده روزی ذبیح راه خدا خواهد شد، این بود که نام او را ذبیحالله نهاد و با عشق به خدا او را پرورد. برای کسب معرفت به دست استادان دبستان امیرکبیر محله سادات سپرد. دوره ابتدایی را...
شهدا سال 62 -زندگینامه شهید نعمت الله منعمی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۲ » شهيد نعمت الله منعمي »
سال ۱۳۴۱، در صبحدمی زیبا، در میان خانوادهای پارسا و زحمتکش، خورشید وجود کودکی قشنگ و شیرین طلوع کرد. پدر رسیدن او را به فال نیک گرفت و نام نعمتالله را برای او انتخاب کرد. در کنار پدر و مادر با آموزههای دینی اسلام آشنا شد و با درک یک زندگی ساده و بیآلایش، با واقعیتهای زندگی اُنس گرفت. کمکم دوران کودکی را با عشق به آموختن و فهمیدن پشت سر نهاد و وارد دبستان شد. دوره ابتدایی...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۲ » شهيد نعمت الله منعمي »
سال ۱۳۴۱، در صبحدمی زیبا، در میان خانوادهای پارسا و زحمتکش، خورشید وجود کودکی قشنگ و شیرین طلوع کرد. پدر رسیدن او را به فال نیک گرفت و نام نعمتالله را برای او انتخاب کرد. در کنار پدر و مادر با آموزههای دینی اسلام آشنا شد و با درک یک زندگی ساده و بیآلایش، با واقعیتهای زندگی اُنس گرفت. کمکم دوران کودکی را با عشق به آموختن و فهمیدن پشت سر نهاد و وارد دبستان شد. دوره ابتدایی...
شهدا سال 63 -زندگینامه شهید نورعلی اکبری
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۳ »
نورعلی دریکی از سحرگاهان سال ۱۳۴۲ در روستای کوشکک از توابع نیریز چشم به جهان گشود. در خانوادهای متدین و مذهبی پرورش یافت و از هفتسالگی به تحصیل پرداخت. دوره ابتدایی را در دبستان شهاب و راهنمایی را در مدرسه ارشد روستای کوشکک سپری نمود. همراه با کسب دانش در فضائل انسانی و اسلامی نیز همت گماشت. همیشه در مقابل ناملایمات، توکل به خدا داشت و با رفتن به مسجد و شرکت در مراسم مذهبی روح بلند خود...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۳ »
نورعلی دریکی از سحرگاهان سال ۱۳۴۲ در روستای کوشکک از توابع نیریز چشم به جهان گشود. در خانوادهای متدین و مذهبی پرورش یافت و از هفتسالگی به تحصیل پرداخت. دوره ابتدایی را در دبستان شهاب و راهنمایی را در مدرسه ارشد روستای کوشکک سپری نمود. همراه با کسب دانش در فضائل انسانی و اسلامی نیز همت گماشت. همیشه در مقابل ناملایمات، توکل به خدا داشت و با رفتن به مسجد و شرکت در مراسم مذهبی روح بلند خود...
شهدا سال 64 -زندگینامه شهید یدالله محمد حسینی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ »
دیوارهای گِلی و کوچههای پر صفای روستای بشنه از مهربانی و خوشرویی یدالله سخن میگویند و مردم روستا هرگاه او را به خاطر میآورند، لبهای خندان و وقار توأم بامتانتش را به همدیگر یادآوری میکنند. قلم نیز در سوگ او بر روی کاغذ میلغزد و از عشقی که او به شهادت و متصل شدن به دریای انسانیت داشت مینویسد. از او که در اولین روز از ماه مهر سال ۱۳۴۳ در روستای بشنه از توابع شهرستان نیریز، در...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ »
دیوارهای گِلی و کوچههای پر صفای روستای بشنه از مهربانی و خوشرویی یدالله سخن میگویند و مردم روستا هرگاه او را به خاطر میآورند، لبهای خندان و وقار توأم بامتانتش را به همدیگر یادآوری میکنند. قلم نیز در سوگ او بر روی کاغذ میلغزد و از عشقی که او به شهادت و متصل شدن به دریای انسانیت داشت مینویسد. از او که در اولین روز از ماه مهر سال ۱۳۴۳ در روستای بشنه از توابع شهرستان نیریز، در...
شهدا سال 64 -زندگینامه شهید کهزاد رحمانی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد کهزاد رحماني »
کهزاد، عاشقی بود که دل در کمند معشوق نهاده بود و آرزوی رسیدن به وصال یار، هرلحظه او را مشتاقتر میکرد. او که با فرارسیدن بهار ـ ۱۳۴۸/۱/۱ ـ چون غنچهای زیبا، میان خانوادهای مذهبی، در شهرستان نیریز، بخش آباده طشک، روستای کوشکک شکفته شد، لبخند شادی را به لبهای مادر و پدر نشاند. روزگار کودکی را بهسرعت سپری ساخت و برای آموختن راهی دبستان شد. دوره ابتدائی را در دبستان شهاب کوشکک با موفقیت به پایان رساند...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد کهزاد رحماني »
کهزاد، عاشقی بود که دل در کمند معشوق نهاده بود و آرزوی رسیدن به وصال یار، هرلحظه او را مشتاقتر میکرد. او که با فرارسیدن بهار ـ ۱۳۴۸/۱/۱ ـ چون غنچهای زیبا، میان خانوادهای مذهبی، در شهرستان نیریز، بخش آباده طشک، روستای کوشکک شکفته شد، لبخند شادی را به لبهای مادر و پدر نشاند. روزگار کودکی را بهسرعت سپری ساخت و برای آموختن راهی دبستان شد. دوره ابتدائی را در دبستان شهاب کوشکک با موفقیت به پایان رساند...
به یاد شهیدان حسین علیخانی و نعمت الله منعمی
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار آقاي محمد معاني »
از علیخانی چه گویم آن حسین نازنین لالهها روید زخون پاک اوانـــدر زمین قطرههایخوناوکرده زمـینرا شرمگین دادهدر راه خــدا جانوتنو روح و وجود برشما ای یاوران پاک روحالله درود شمعرخشانلاله حمرایماایمنعمی نیستاز فقدانتوایسرو رعـنایم غـمی نیست لوحپاکدلازیــادتوغافلدمی از جوانان میرسدبرجان پاکتاین سرود برشما ای یاوران پاک روحالله دورد خامهخونینشدمعانیازشقایقهایتوچشم دل مبهوت ماند از حقایقهای تو گـــــوهر معنی بریزد از دقـایقهای تو خون پاک لالهها بر قـدرت قرآن شهود برشما ای یاوران پاک روحالله درود یادتان ای رهروان و یاوران مــصطفی جایتان خالیست اما نامتان...
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار آقاي محمد معاني »
از علیخانی چه گویم آن حسین نازنین لالهها روید زخون پاک اوانـــدر زمین قطرههایخوناوکرده زمـینرا شرمگین دادهدر راه خــدا جانوتنو روح و وجود برشما ای یاوران پاک روحالله درود شمعرخشانلاله حمرایماایمنعمی نیستاز فقدانتوایسرو رعـنایم غـمی نیست لوحپاکدلازیــادتوغافلدمی از جوانان میرسدبرجان پاکتاین سرود برشما ای یاوران پاک روحالله دورد خامهخونینشدمعانیازشقایقهایتوچشم دل مبهوت ماند از حقایقهای تو گـــــوهر معنی بریزد از دقـایقهای تو خون پاک لالهها بر قـدرت قرآن شهود برشما ای یاوران پاک روحالله درود یادتان ای رهروان و یاوران مــصطفی جایتان خالیست اما نامتان...
شهدا سال 59 -زندگینامه شهید عنایت الله رمضانی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۵۹ »
بیا به شهر عشق برویم، آنجا که خداوند شهیدان عنایت ویژه بر عاشقانش دارد. آنجا که حسین(ع) است، عباس(ع) است، علیاکبر(ع) است و عنایتالله. عنایتالله رمضانی فرزند محمدعلی، در خانوادهای متدین و مذهبی در سال 1338 در شهر آباده طشک دیده به جهان گشود. تحصیلات ابتدایی را در مدرسه هجرت و راهنمایی را در ابنسینا و دوره متوسطه را دو سال در نیریز و دو سال در شیراز سپری و موفق به اخذ مدرک پایان دوره متوسطه (دیپلم) شد....
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۵۹ »
بیا به شهر عشق برویم، آنجا که خداوند شهیدان عنایت ویژه بر عاشقانش دارد. آنجا که حسین(ع) است، عباس(ع) است، علیاکبر(ع) است و عنایتالله. عنایتالله رمضانی فرزند محمدعلی، در خانوادهای متدین و مذهبی در سال 1338 در شهر آباده طشک دیده به جهان گشود. تحصیلات ابتدایی را در مدرسه هجرت و راهنمایی را در ابنسینا و دوره متوسطه را دو سال در نیریز و دو سال در شیراز سپری و موفق به اخذ مدرک پایان دوره متوسطه (دیپلم) شد....
شهدا سال 65 -وصیتنامه شهید ذبیح الله بیگی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد ذبيح الله بيگي »
بسم الله الرحمن الرحیم و لاتحسبن الذین قتلوا فی سبیلالله امواتاً بل احیاءٌ عند ربهم یرزقون. کسانی که در راه خدا کشته میشوند، مرده مپندارید؛ بلکه آنان زندهاند و در نزد خدایشان روزی میخورند. اکنون که این وصیتنامه را مینویسم، مهیا هستم تا به میهمانی خدا بروم و در جنگ و عملیات شرکت کنم. امید دارم که خداوند انشاءالله مرا با شهدای کربلا محشور گرداند. گرچه من برای رضای خدا و خشنودی آقا امام زمان(عج) به عملیات میروم. میروم تا انشاء...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد ذبيح الله بيگي »
بسم الله الرحمن الرحیم و لاتحسبن الذین قتلوا فی سبیلالله امواتاً بل احیاءٌ عند ربهم یرزقون. کسانی که در راه خدا کشته میشوند، مرده مپندارید؛ بلکه آنان زندهاند و در نزد خدایشان روزی میخورند. اکنون که این وصیتنامه را مینویسم، مهیا هستم تا به میهمانی خدا بروم و در جنگ و عملیات شرکت کنم. امید دارم که خداوند انشاءالله مرا با شهدای کربلا محشور گرداند. گرچه من برای رضای خدا و خشنودی آقا امام زمان(عج) به عملیات میروم. میروم تا انشاء...
زندگینامه آزاده فرج الله زارع
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب آزادگان »
فرج الله زارع فرزند حسین در سال 1345 در خانوادهای متدین، مذهبی و کشاورز در یکی از روستاهای بخش مرکزی نیریز بنام فخرآباد بدنیا آمد. ولی متأسفانه پس از گذشت دو سال مادرش به رحمت خدا رفت و زندگی را با رنج و مشقت فراوان و درد بی مادری و یتیمی شروع کرد. پس از فوت مادرش خالهاش او را بزرگ کرد. او چهارساله بود که با پدر و برادرانش به روستای عباس آباد مهاجرت کردند. جهت شروع...
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب آزادگان »
فرج الله زارع فرزند حسین در سال 1345 در خانوادهای متدین، مذهبی و کشاورز در یکی از روستاهای بخش مرکزی نیریز بنام فخرآباد بدنیا آمد. ولی متأسفانه پس از گذشت دو سال مادرش به رحمت خدا رفت و زندگی را با رنج و مشقت فراوان و درد بی مادری و یتیمی شروع کرد. پس از فوت مادرش خالهاش او را بزرگ کرد. او چهارساله بود که با پدر و برادرانش به روستای عباس آباد مهاجرت کردند. جهت شروع...